۱۳۹۱/۰۱/۰۸

دعوتگران بي حجابي


اصل دعوت به بي حجابي، برهنگي، خلاصي از قيود لباس هاي مستور مانند سايرصادرات دستاورد غرب است كه به كشورهاي اسلامي منتقل شده است، اما آنچه در اينجا قابل ياد آوريست اينست كه فرهنگ شرق و غرب در طول تاريخ بشري داراي دو راه كاملا متفاوت بوده و هركدام سلوكيات و اخلاقيات خاصي داشته كه اباحيت (آزادي بدون قيد وشرط) فعلي غربي نيز ثمره ي همان انديشه هاي قديم يونانيان و روميان مي باشد، زيرا با نظردر آثار فرهنگي قديم، ومجسمه هايي كه از شرقيان بطور داشته هاي تاريخي باقيمانده، بخوبي مشاهده مي شود كه شرقي ها در اصول خويش داراي فرهنگ پوشش و ستر مردان و زنان بوده، و برعكس غربي ها در بسا از داشته هاي خويش بي ستري و بي لباسي را جزء فرهنگ تاريخي خويش معرفي مي کنند، نويسنده اين سطور شخصا از شهر مصراته ليبيا كه در آن آثار تاريخي روميان قديم تا هنوز پا برجاست، به چشمان خويش ديدم كه در استاديوم هاي ورزشي آنان مجسمه هاي عرياني بود كه تمامي اعضاي بدن انسان را بصورت اصلي آن حتى بدون يك پرده ي نازك نشان مي داد، و بدين نتيجه رسيدم كه اين مجسمه هاي تاريخي روميان قديم نمايانگر فرهنگ قديم آنان است كه بر اساس بي ستري و بي لباسي براي نسل هاي عصر حاضر منتقل مي شود.
در اين مورد نويسنده ي كتاب ( بازخواني قصه خلقت ) مي نويسد: ( پرداختن به انسان غربي و شرقي نيازمند بحث گسترده تري است اما به نظر مي رسد كه تفاوت اساسي دو نوع انسان بيني در آن است كه اومانيسم جديد غربي مستقيما تأثير پذيرفته از انديشه اصالت بشري يوناني است، انديشه اي كه اساسا به لذت تن بها مي دهد و زيبايي و كاميابي و كامجويي را محور اصلي سعادت و خوشبختي بشر مي شمارد به همين دليل (قدرت، ثروت ولذت) سه شعار اساسي عصر رنسانس و پس از آن انقلاب علمي و صنعتي و تحولات بعدي نيز، انسان غربي را به اين سه خواسته رسانده است، به ويژه لذت و كامجويي در انسان نگري غربي اصل مهم و غير قابل چشم پوشي است، لذت تن در آثار هنري ( نقاشي و مجسمه سازي ...) غرب از يونان قديم تا عصر جديد آشكار و برجسته است، ازاين رو در آن فرهنگ زن و برهنگي از قديم تا كنون حضور فعال دارد) .(بازخواني قصه خلقت ، ص : 9)

برعكس اين تاريخ طويل برهنگي و بي ستري غربي، عفت و پاكدامني شرقي ها درطول تاريخ آنان قابل مشاهده و درك است، و غالبا شرقي ها به معنويت، اخلاق، و روحانيت بيشتر تمسك داشته اند، مولف مذكور در اين مورد مي نويسد: (اما در مقابل در شرق، ( التذاذ معنوي)، ( تعالى نفس ) و ( تكامل روح ) اهميت داشته است ... در جهان شرق ، طبيعت، ماده، ثروت، قدرت و تن در خدمت روح، نفس و اخلاق و معنويت بوده است به همين دليل لذت تن در شرق يا محكوم بوده است و يا مهار شده و بي دليل نيست كه در شرق همواره پوشش زن وجود داشته و برهنگي زشت و خلاف شأن انساني تلقي مي شده است، با اين كه مسيحيت يك دين شرقي بود و به غرب رفت و تلاش كرد تا فرهنگ اصالت بشري غربي را تغيير دهد و پوشش را در قرون وسطى اعتبار بخشيد، اما با دوران رنسانس و آغاز قرون جديد اين پيوند غرب و شرق گسسته شد و بار ديگر اومانيسم يوناني و غربي چيره شد و آيين شرقي را حذف و دست كم ضعيف كرد ... تقابل فرهنگ شرق و غرب در موزه ( لور ) فرانسه به خوبي آشكار است.) بازخواني قصه خلقت ، : 9- 10 .
با درنظرداشت نقاط فوق مي بينيم كه جهاني سازي غربي نه تنها در بخش اقتصاد وسياست ملموس است بلکه علاقمند دخول دراصالت هاي فرهنگي و عقيدتي شرقيان نيز مي باشد, آنان مي خواهند همان فرهنگ برهنگي و عورت گشايي خويش را درشرق اسلامي نيز بگسترانند.
ولي در مقابل اين جنگ فرهنگي غربي ها عوامل منع و مقاومت زياد در بين مسلماناني كه هويت افغاني و اسلامي خويش را ازدست نداده اند موجود مي باشد، خواهران مسلمان ما پوشش و ستر را جزء هويت انساني، اسلامي و افغاني خويش مي دانند و هيچ گاه خود را تسليم تقاضاهاي مغرضانه بيگانگان نمي سازند، نه تنها حفظ اين كرامت در بين مسلمانان كشورمان و ساير كشورهاي اسلامي آرزوي هر انسان با هويت و فرهنگ اسلامي است بلكه غيرمسلمانان كشور ما كه هندوهاي سيك مي باشند نيز عفت خانوادگي شانرا جزء مهم اخلاقيات يك افغان مي دانند، زيرا ديانت آنان نيز اساس شرقي داشته و فرهنگ شان نيز زاده همين مرز و بوم است، هيچگاهي به گفته هاي بيگانگان تسليم نمي شوند زيرا ترك هويت و فرهنگ، ترك شخصيت و اصالت است، و هركه اصالت خويش را ازدست داد ذوب فرهنگ هاي ديگران شده وجود وعدمش مساوي مي باشد.
در تلويزيون امارات متحده عربي يكي از خواهران مسلمان را ديدم كه با حجاب اسلامي مستور بود و تنها دو چشمانش معلوم مي شد، او كه در مسلك خويش دكتورا داشت و يكي از استادان بزرگ خليج فارس مي باشد در مورد حجاب گفت:
(من چندين سال است كه در مورد حجاب و حقوق زنان مسلمان بحث و پژوهش مي نمايم، يك نکته ي اساسي را كه خود كشف نمودم اين بود كه من هيچ موجود زيبا و پر قيمت جهان را بي حجاب نيافتم، تمام ميوه جات حجاب دارند، سيب با حجاب زيبايي پوشيده شده، و هرگاه اين حجابش دور شود بعد ازچند لحظه شکلش تغيير خورده و با فاصله اندک فاسد مي گردد، اشياي قيمتي را مردم درجاي امن با حجاب حفظ مي نمايند، من كه در صنف تدريس مي نمودم ديدم كه قلم ماركر داراي پوشش كه بمثابه حجاب است مي باشد، و هرگاه چند دقيقه حجابش را دورنماييم مي بينم كه خاصيت خود را از دست داده فاسد مي گردد، واز كار مي افتد، از اينکه تمامي موجودات با ارزش حجاب دارند، و دوري آنان از حجاب شان سبب هلاكت شان مي گردد، درك نمودم كه زنان و خواهران عزيز و گرانقدر ما در جامعه خويش با عزت و كرامت هستيم و همين حجاب كرامت ما را حفظ مي نمايد در غير اين صورت سبب فساد خود و جامعه خواهيم شد. )
دانشمند ديگري مي گويد: هرگاه مدنيت در بي لباسي و عريان گردي باشد حيوانات بايد نسبت به همه متمدن و پيشرفته باشند، زيرا آنان هيچ لباسي ندارند. بايد دانست كه مدنيت مادي انسان را از انسانيت به حيوانيت مي كشاند، محبت انسان را به حيوانات زياد نموده، خانواده ي انساني را واژگون مي سازد، و ازينكه معنويت در حيات شان نقشي ندارد، اخلاق ديني را بد مي بينند، بسياري از آنان از زندگي يكنواخت مادي خسته شده به جنگل ها رو آورده با حيوانات زندگي مي كنند، زيرا ماديت و ماده پرستي دريچه اي را براي حيوانيت باز مي نمايد، دعوت به عريان گردي و بي حيايي يكي از آثار زشت مدنيت مادي مي باشد.
ولي آناني که از مدنيت مادي و معنوي هر دو برخوردار باشند لذت زندگي را در حيات صفا، صميميت، اخلاق، پاکي و ناموس شناسي مي دانند.
دانشمند ديگري مي گويد: اصلا زنان با حجاب آزاد هستند، زيرا آنان مي توانند كه با ملاقات با اقارب نزديك (محارم) و بيگانگان در تعيين اندازه لباس خويش تصميم بگيرند، ولي زنان بي حجاب از اين آزادي برخوردار نيستند، زيرا هركسي مي تواند (خواه بيگانه باشد يا از اقرباء) بدون اراده وتصميم وي اعضاي بدن او را مشاهده نمايد. زيرا خودش حجاب و پوشش خود را دور نموده خود را وسيله لذات نامحرمان ساخته است. بنابراين حجاب سمبول آزادي و عريان گردي نوعي از غلامي عصر حاضر مي باشد.


علت اساسي حجاب در خلقت دو بعدي انسان :
علت اساسي حجاب و پوشش زنان در خلقت دو بعدي انسان بهتر مشاهده و واضح مي گردد، زيرا هر گاه به مخلوقات الهي نظر اندازيم مي يابيم که تمام مخلوقات الهــي به سه نوع اساسي تقسيم شده اند:
قسم اول: مخلوقات روحاني (فرشتگان): فرشتگان مخلوقاتي اند كه الله (جل جلاله) آنانرا با يك جنبه ي روحانيت بدون نفس و شهوت خلق نموده است. آنان وظايف محوله خويش را بدون كدام كمي و كاستي انجام مي دهند، و از اينكه نفس و شهوت ندارند، مرتکب هيچ عصياني نمي گردند.
قسم دوم: مخلوقات حيواني (حيوانات ): حيوانات مخلوقاتي اند كه هدف از خلقت آنان خدمت براي نوع انسان بوده، و خودشان فاقد بخش روحانيت اند و تنها يك بعد حيواني در وجود آنان موجود مي باشد كه فقدان بخش معنويت آنان را از مسؤوليت اخروي معاف نموده است.
قسم سوم: انسانها: الله (جل جلاله) انسان ها را از دو بعد (ملكوتي وحيواني) خلق نموده است، انسان با داشتن بخش روحاني داراي ارزش هاي ملكوتي عالي مي باشد، و موجوديت بخش حيواني وي او را وابسته به نفس و خواهشات حيواني مي دارد.
بر اساس اين شخصيت دو بعدي انسان، مسؤوليت هاي زيادي بردوش وي بوده، و برايش اختيار كامل در تصرفات روزانه داده شده است، اين انسان با استفاده از عقل و فراست خويش مي تواند به اعمال نيك و پسنديده ممارست ورزيده، بخش معنوي خويش را تقويت نموده خود را به مقام فرشتگان رساند، و گاهي هم اين انسان مقام عاليتر از فرشته گان را نصيب مي شود زيرا فرشتگان بر اساس نداشتن بخش حيواني مجبورند تا تمام اوامر الهي را بدون كدام كمي و كاستي انجام دهند، زيرا فاقد قوه نفساني و حيواني هستند كه مانع تصرفات نيك آنان گردد، هرگاه انسان با وجود فشارهاي نفساني و حيواني نفس اماره بالسوء خويش باز هم جلو آنرا گرفته خود را از لجنزار گناه ها به ارزش هاي اخلاقي و ملكوتي برساند، نفس او مطمئنه بوده و مقامش فوق مقام فرشتگان خواهد بود.
برعكس اين تصور، هرگاه انسان بخش مادي و حيواني وجود خويش را تقويت نموده، و خواهشات نفساني را اساس همه خوشبختي ها بداند، معنويت خويش را لگد مال نموده، ومانند حيوانات براي رفع تشنگي هاي نفساني و شهواني درتلاش باشد، مقام ارزشمند خويش را از دست داده با نزديكي به بعد حيواني خود را ذليل ترازحيوانات مي سازد، زيرا حيوانات كه مصروف خدمت بشريت اند، و فكري جز خورد و نوش ندارند، مورد ملامت نيستند، فقدان بعد معنويت آنانرا از مسؤوليت رهانيده است، و اين انسان دانشمند با وجود در صد قوي بعد معنويت هرگاه بازهم به ماديت و حيوانيت روي آورد، مطابق قاعده عدل نه تنها مساوي به حيوانات شمرده نخواهد شد بلكه پست تر و ذليل تر ازحيوانات خواهند بود.
اكنون سؤال حقيقي در اينجاست كه چه اسبابي مي تواند انسان را ازشر نفس امارة بالسوء نجات دهد؟ در پاسخ مي توان گفت: از اينكه ساختمان وجود انسان مشتمل بردو بعد (ملكوتي وحيواني) مي باشد، الله(جل جلاله ) براي جلوگيري و محافظت از تسلط بخش حيواني علاج ها وادويه هايي را با پرهيزهاي مناسب براي مسلمانان سفارش نموده است، و مسلمانان هم كه خود را محتاج درمانگاه الهي مي دانند همه را بدون شك و تردد پذيرفته، و خود را به مدارج عالي كرامت و عزت به دربار الهي مي رسانند.
طبيبان جهان ميگويند كه پيشگيري بهتر از معالجـه است، بر اساس همين قاعده ي طبي حجاب يك نوع پيشگيري هم براي خواهران مسلمان و متدين است و هم براي مردان مسلمان.
روزي با يك تن از مسيحيان از كشور سويس در قسمت حجاب خانم ها بحث و گفتگو داشتيم او که عقيده داشت زنان بايد آزاد گذاشته شوند و با هر لباسي كه خواسته باشند از منزل هاي خويش خارج شوند و احكام حجاب اسلامي را مخالف آزادي زنان مي پنداشت، از من علت فرضيت حجاب اسلامي را پرسيد. من برايش شخصيت دو بعدي انسان را تشريح نموده گفتم: كه الله (جل جلاله) مردان را امر نموده است تا اين نفس حيواني خويش را با دوا هاي روحانيت، اخلاق، عبادت به الله (جل جلاله)، نماز، روزه، چشم پوشي مغلوب نموده و بخش روحاني خويش را تقويت نمايند، زيرا عبادات نفس حيواني را با زنجنيرهاي معنويت چنان مي بندد كه او نمي تواند به سادگي ضرري به او برساند. اين خاصيت حيواني كه در وجود هر كسي موجود است.
گفتم: هرگاه كسي قصدا سبب شود که اين نفس اماره بالسوء دوباره در تحريك شده او را تشويق به حيوانيت نمايد آيا مجرم شمرده مي شود و يا نه؟
گفت: بلي.
گفتم: هرگاه من و تو هر دو مالک دو فروشگاه باشيم، شامگاه يكي از ما فروشگاه خود را با قفلهاي آهنين بسته و ديگري دروازهي مغازه را باز گذاشته بخانه خويش برگردد. و در نيمه شب دزدان آمده دكان قفل شده را با هزاران كوشش نتوانند بدزدند، ولي برعكس يك مرد عادي با مرور از دروازهي باز متوجه شود كه داخل فروشگاه اموال زيادي است، هيچ مانعي هم وجود ندارد، اين بي مبالاتي صاحب فروشگاه نفس ظالم او را تحريک کرده پولهايش را دزدي نمايد، و فردا به پليس شكايت نمايد كه دكان من سرقت شده، وپليس هم بعد از تحقيق دريابد كه او چنين بي تفاوتي نموده است، آيا آن صاحب فروشگاه را ملامت ميكند و يا خير؟
گفت: طبعا.
گفتم: بسيار خوب، اكنون اگر شما كه جوان هستيد داخل اين اداره وارد شويد و ببينيد كه دختري با ستر عورت و حجاب به وظيفهي خود مشغول است، و در مقابل دختر ديگري را ببينيد كه نيمه برهنه در مقابلتان قرار گيرد آيا بطرف هردو به يكسان نظر ميكنيد؟ گفت: نخير، طبعا اين دختر نيمه عريان سبب فساد اخلاقي من خواهد شد.
گفتم : اينست اهميت حجاب اسلامي.
حجاب اسلامي از يكطرف خواهران عزيز ما را محفوظ نگه مي دارد، آنانرا از شرهوس بازان محافظت مينمايد، ازسوي ديگر برادران مسلمان شان را در تسلط بر نفسهاي شان همكاري مينمايد و آنانرا از ارتكاب گناه مصوون و محفوظ ميدارد. كه اين كار هم به نفع خودشان وهم به نفع جامعهي انساني ميباشد.
آن شخص با وجود اينكه خودش غيرمسلمان بود وآمادهي پذيرش حقايق بود به اهميت حجاب قناعت نمود، واعتراف كرد كه واقعا دين مقدس اسلام اين قانون را براي بهبود جامعهي بشري قانون گذاري نموده است.
بنابراين ميتوانم بگويم كه پوشيدن حجاب نه تنها عفت، عزت و كرامت خواهران ما را محفوظ نگه ميدارد بلكه مراعات حجاب دلالت به همكاري آنان با ساير برادرانشان نيز براي همکاري در زندگي با عفت و كرامت ميباشد. زيرا همان گونه كه زنان به مردان حق نميدهند كه عورت خويش را در مقابل آنان ظاهر نمايند و عورت گشايي مردان را اهانت به خود ميدانند، و براي حفظ كرامت آنان نبايد مردان برهنه و بدون ستر عورت از منزل خارج گردند، به همين سان مردان حق دارند تا براي عفت و پاكي و دوري آنان از گناه وسايل پيشگيري از بي ايماني آنانرا كه در عفت و حجاب زنان است مراعات نمايند.
ارتباط حجاب با آزادي زنان :
(مادام رولان آن بانوي انديشمند فرانسوي در دوران انقلاب كبير فرانسه كه خانه اش كانون نمايندگان مجلس کبير فرانسه بود هنگامي كه دژخيمانش بسوي تيغه گيوتين مي بردند تا اعدامش كنند، از مجسمه آزادي گذر كرد، رو به مجسمه كرده و گفت: اي آزادي بنام تو چه جنايتها که مرتکب نشدند؟!!! (سخنان سران كمونيزم درباره ي خد ا ، تأليف سيد رضا صدر قـم : انتشارات بهمن. ص : 12.)
سخن اين خانم دانشمند فرانسوي بيانگر يك واقعيت عجيب است، و آن اينكه غالبا اژدها هايي زير نقاب هاي واژه هاي آزادي، دموكراسي، عدالت، انصاف، مساوات و غيره خود را پنهان نموده و با استفاده از اين اصطلاحات هزاران وحشت و دهشت را درمقابل مردم بيچاره انجام مي دهند. اين خانم كه خودش داعي آزادي بود، بخاطرمبارزه به اين هدف به دار كشيده مي شود ولي آناني كه آزادي طلبان را به دار مي آويزند مجسمه آزادي را در چهارراه ها نگه مي دارند.
در عصر حاضر كه مسأله ي حقوق و آزادي هاي زنان از هر زمان ديگري مطرح گشته، ديده مي شود كه، اصل اساسي آزادي مطرح نيست زيرا در آزادي زن اصل بردگي را بايد از بين برد نه وسايل عفتش را. در قديم زن به نوعي برده بود و در عصر حاضر به نوع ديگر، در قديم زنان مانند ساير کالاها به ارث برده مي شدند، براي يك مرد صد ها زن مي بود، و زنان مانند بردگان خريد و فروش شده و حق مشاركت درتصميم هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي نداشتند، ولي در عصر امروز همان بردگي زن به شكل مدرن آن به پيش برده مي شود، در كشورهاي غربي سرمايه داران و مالكين شرکت ها براي فروش کالاهاي خويش از وجود زنان استفاده مي كنند، و شركت هايي هم وجود دارند كه تمام سرمايه ي آنان از فروش عفت و آبروي زنان جمع آوري شده و ده ها کانال تلويزيوني غربي از همين برده سازي زنان صاحب سرمايه مي گردند. آناني كه صداي آزادي را در شرق بلند نموده اند هرشب در پاي تلويزيون هاي خويش به هوس بازي مشغولند، وهيچگاه بي عفتي زنان را جزء اسارت آنان نمي دانند، و مراكز فساد, و سايت هاي گناه را جزء بي عفتي و بي عزتي زنان نمي دانند، آنان از ادعاي آزادي دو استفاده نموده اند يكي اينكه راه هوسبازي خود را باز نموده اند، ثانيا اکثريت مسووليت ها را به دوش خانم ها گذاشته خود را از قيود خانواده آزاد نموده اند، در نتيجه زن بيچاره قرباني است، زيرا او است كه خسارت مي بيند، اوست كه مجبور مي گردد، يكي از دانشمندان دريكي از دانشگاه هاي آمريكا در اين مورد نظر خواهي نموده بود، او ميگويد 90% از دختران اين دانشگاه راضي بودند تا در شركت هاي بي عفتي و جسم فروشي مشغول كار شوند، زيرا قوانين امروزي آنجا آنانرا مجبور مي سازد تا نفقه خود را خودشان تهيه نمايند و تربيت اولاد ها و مشاكل فاميلي نيز بدوش شان باشد، شوهران شان نيز ارتباطات نا مشروع با ديگران دارند و اين امر آنانرا وادار مي سازد تا از تشكيل خانواده سر باز بزنند و به شركت ها و تلويزيون هاي برده سازي زنان رو آورند.
برعكس هرگاه حقيقت را به شكل واقعي آن جستجو نماييم مي بينيم كه آزادي زن در تسليم نمودن آنان بدست قصابان نيست، بلكه حقيقت آزادي در عفت و پاكي است، حجاب كه حامي عفت زن بوده به او حق مي دهد كه با مردان شجاعانه در ابعاد مختلف حيات اجتماعي سهيم باشد، آزادانه كار نمايد، فاميل با اعتبار و با اعتماد ايجاد نمايد، وهمين صفا و پاكي خانم، شوهر را نيز به عفت مي كشاند، زيرا قرآن عظيم الشان مي فرمايد: (الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ) (النور:26)
زنان بدكار شايسته ي مردان بدكار، و مردان بدكار شايسته زنان بدين صفتند و بالعكس زنان پاكيزه و نيكو لايق مردان پاك و نيكو, و مردان با اين صفات شايسته زنان عفيف و نيكو اند.
كبوتر با كبـوتر باز با باز **** كند همجنس با همجنس پـــرواز
سايت نوار اسلام
عبدالظاهر داعي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر